من همراه با محرم آمدم....
آنان که رفتند، کاری حسینی کردند.
آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدیاند.
باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
[ شنبه 93/8/10 ] [ 12:16 عصر ] [ طنین ]
[ نظرات () ]