سفارش تبلیغ
صبا ویژن

^_^ tanin ^_^

من دیر به دیر میام ... اما دوست دارم شما نظرتونو درباره ی وبم به من بگید...

پدر و پسر

سلاممؤدبپوزخند

هر چند که تعداد کمی  میان و نظر میدن ولی من بازم مطلب میزارم....

از این به بعد میخوام هفته ای یه بار مطلب بزارم....چشمک

فعلا این پند اخلاقی رو بخونید تا بعدخدانگهدارآفرین

پدر و پسر

پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که
ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد.به زمین افتاد و داد کشید: آآی ی ی ی!صدایی از دور دست آمد: آآی ی ی ی!پسرک با کنجکاوی فریاد زد: کی هستی؟پاسخ شنید: کی هستی؟پسرک خشمگین شد و فریاد زد: ترسو!باز پاسخ شنید: ترسو!پسرک با تعجب ازپدرش پرسید: چه خبر است؟پدر لبخندی زد و گفت: پسرم خوب توجه کن....و بعد با صدای بلند فریاد زد: تو یک قهرمان هستی!صدا پاسخ داد: تو یک قهرمان هستی!پسرک باز بیشتر تعجب کرد.پدرش توضیح داد: مردم میگویند که این انعکاس کوه است. ولی این در حقیقت انعکاس زندگی است. هرچیزی که بگویی یا انجام دهی، زندگی عینا" به تو جواب میدهد؛ اگر عشق را بخواهی، عشق بیشتری در قلب بوجود می آید و اگر به دنبال موفقیت باشی، آن را حتما بدست خواهی آورد.
هر چیزی را که بخواهی، زندگی همان را به تو خواهد داد.


[ جمعه 92/4/7 ] [ 3:18 عصر ] [ طنین ] [ نظرات () ]